با اینکه از پیروزی انقلاب اسلامی نزدیک به 40 سال می گذرد مع الاسف هنوز علوم انسانی برگرفته از مبانی اسلام و منبطق بر واقعیات بومی ایران اسلامی در حدی که مورد نیاز مجامع علمی کشورمان باشد، را تدوین نکرده و ارائه ندادیم و باید گفت این نقیصه بزرگ، مهمترین عامل در پرورش یافتن مدیران و مسئولان سکولار است؛ مدیرانی که اسلام و حکومت اسلامی را باور نکرده اند و حل معضلات را تنها با عمل به نسخه های بیگانگان امکان پذیر می دانند.
وی افزود: تا این ضعف بزرگ بر طرف نشود، ایده ارزشمند وحدت حوزه و دانشگاه تحقق نخواهد یافت و از حد شعار فراتر نمی رود.
هر چند نمی توان از اقدامات ارزشمند و در خور تقدیری که از سوی برخی مراکز علمی و پژوهشی انجام گرفته است غافل شد ولی هنوز کاستی های فراوانی وجود دارد و این به هیچ وجه زیبنده نظام اسلامی نیست.
نماینده استان فارس تصریح کرد: «چگونه می توان از فارغ التحصیل رشته اقتصاد انتظار داشت مجری احکام نورانی اسلام باشد و حال آن که بیشترین سرو کارشان با نظریات آدام اسمیت، کینز، آلفرد مارشال، کارل منگر، جونز، فیشر و امثال ایشان است»؟
اگر ذهن جوان به این نظریات الحادی خو بگیرد که اعتقاد به خدا و دین، محصول ترس و دلهره و یا معلول جهل و نادانی و یا نتیجه عقده های روانی است چگونه می توان با او از فطری بودن دین و از جبلی بودن اعتقاد به خدا سخن گفت؟
برخی از نظریه پردازان علوم سیاسی، آن گاه که در مقام تقسیم بندی حکومت ها و نظام های سیاسی بر می آیند، به گونه ای سخن می گویند و به نحوی تقسیم می کنند که حکومت های دینی یا به طور کلی مغفول و غریب واقع می شوند و یا در ذیل عنوان حکومت های استبدادی و در مقابل رأی جمهور قرار می گیرند آیا برای دانش پژوهانی که با این گونه رویکردها انس گرفته و با آن ها رشد یافته اند تبیین مدل حکومت دینی و ارائه نظریه ولایت فقیه آسان است؟
آیا آن دسته از دیدگاه تربیتی ، اقتصادی و روانشناسی که بر مبنای طبیعت گرایی ، اصالت تجربه و پراگماتیسم بنا شده جوابگوی نیازهای ما است که مهمترین منبع برای شناخت انسان و عظیم ترین گنجینه برای معرفت بشر را وحی و آموزه های وحیانی می دانیم ؟
آیا اسلام به ما اجازه می دهد درباره علوم انسانی که پرورش دهنده مدیران جامعه از صدر تا ذیل است بی تفاوت بنشینیم و چشم به نظریه ها و تراوشات ذهنی کسانی بدوزیم که جز به منافع خود و جز به غارت حهان نمی اندیشند؟
آیا علما و فقهایی سخت کوش ما که توانسته اند از روایات فقهی محدود و آیات الاحکام که بخش محدودی از قرآن کریم است علم غنی ، گسترده ، پویا ، مستحکم و افتخار آمیز فقه را تدوین کنند نمی توانند ازآیات مرتبط با انسان و صفات و گرایش های او که به مراتب بیش از آیات الاحکام است و از روایات گسترده مرتبط با انسان ، علوم انسانی مستقل و مبتنی بر نگرش ناب اسلامی را تدوین کنند و به جهان تشنه و سرخورده امروز اراده دهند ؟