تاریخ انتشار: 1398/07/10
[بعدی] تکیه به جوانان که این نکتهی بسیار مهمّی است؛ بایستی جوانها را وارد میدان کرد. من البتّه بارها راجع به جوانها صحبت کردهام، این را هم گفتهام که مراد از «تکیه به جوانها» این نیست که هر کسی که جوان نیست باید از صحنه [خارج شود]؛ نه نخیر، هر کسی جایی دارد، کاری دارد؛... نیروی جوانی باید به کمک مجموعهی این حرکت بیاید. غفلت از این نیرو خسارت است، ما نباید غفلت کنیم؛ گاهی انسان میبیند که غفلت میشود. ما در مدیریّتهای بالا و بخصوص مدیریّتهای میانی میتوانیم از جوانها خیلی استفاده کنیم و وجود اینها را مغتنم بشمریم. در بعضی از کارهای مهم انسان وقتی که به یک جمع جوان یک اشارهای، یک تذکّر کوتاهی میدهد، بعد از مدّتِ نه چندان طولانیای اثرش را مشاهده میکند؛ میبیند توصیه تحقّق پیدا کرده، عمل شده، پیشرفت کردهاند، کار کردهاند... .
توجّه به ظرفیّتهای داخلی؛ در جنگ، در دفاع مقدّس، یکی از چیزهایی که وجود داشت همین بود؛ تکیهی به جوانان هم در دوران دفاع مقدّس، یک شاخصهی مهم بود؛ فرماندهی سپاه یک جوانِ حدود ۲۵ یا ۲۶ساله، فرماندهان لشکرها جوانهای بیستوچند ساله، حدّاکثر سیساله؛ یعنی این جوری حرکت کردند. در عرصهی جنگ هم که خب جوانهای بسیجی و سپاهی و ارتشی [بودند] و غالباً جوانها در آنجا خیلی کمک کردند.
و عزم و ارادهی ملّی؛ کارها بدون عزم و ارادهی ملّی تحقّق پیدا نمیکند.
یکی از نکات مهمّی که باید توجّه داشته باشیم و توجّه بدهیم مردم را، این است که فهم و ادراک ما آماج حملهی دشمن است؛ یعنی دشمن سعی فراوانی میکند که ادراک ما را از واقعیّت، فهم ما را از واقعیّت منحرف کند. فهم «ما»، یعنی چه [کسانی]؟ یعنی تصمیمسازان، تصمیمگیران، آحاد مردم و افکار عمومی. سعیشان این است که منافع ملّی ما را طبق خواست خودشان تعریف کنند. همین دو سه روز پیش رئیسجمهور آمریکا(۱) راجع به ملّت ایران دلسوزی کرد و مضمون حرفش این بود -حالا تصریح به این معنا نبود- که اگر چنانچه اینها بیایند و مثلاًحرف ما را گوش کنند، یعنی در واقع زیر بار ما بروند، اوضاع و احوالشان درست میشود؛این همان مصداقِ کامل [زیر بار رفتن] است؛ منتها حالا این آدم بلد نیست درست صحبت بکند. همین را با شکلهای مختلفی، رسانههای گوناگونشان و بلدهای کارِ تبلیغاتی مرتّباً دارند القا میکنند که اگر چنانچه ملّت ایران این جور حرکت بکند، مشکلش حل میشود. حالا گوش اغلب مردم بدهکار نیست، امّا بالاخره این کار دارد انجام میگیرد؛ سعیشان این است که ادراک ما را از واقعیّتها، از آنچه وجود دارد منحرف کنند؛ مصلحت ملّی را جوری تعریف کنند که منطبق با خواست خودشان باشد و منافع ملّی را [هم] همین جور.
و میخواهند ما باور کنیم که نمیتوانیم، باور کنیم که ضعیفیم؛ این را میخواهند؛ میخواهند ما باور کنیم که مصلحتمان در تسلیم شدن است؛ این را میخواهند و اصرار بر این است؛ یعنی اندیشهی مسئولین کشور آماج حملهی آنها است. [میگویند] مصلحت ما، راه نجات ما از مشکلات کشور، دست برداشتن از شعار انقلابی است؛ این را حالا اخیراً چند تن از مسئولین اروپایی و غربی و مانند اینها چند بار تکرار کردهاند که ایران بایستی دست از شعار انقلابی بردارد و یک کشور معمولی مثل بقیّهِی مردم دنیا [باشد]. این به خاطر همین ترسی است که از شعار انقلابی دارند؛ یعنی از آن راه سوّمی که جمهوری اسلامی و نظام اسلامی و انقلاب اسلامی دارد ارائه میدهد میترسند و روی این تبلیغ میکنند که از شعار انقلابی دست بردارید؛ در حالی که اصلاً علاج مسائل کشور پافشاری بر همین مسائل انقلابی و شعارهای انقلابی و راه انقلابی است.
البتّه ما راه تعامل و مذاکره و مبادله و تبادل نظر و نشست و برخاست و معاملهی با هیچ کشوری در دنیا را جز همین رژیم صهیونیستی و آمریکا نبستیم؛ عملاً هم مشغول تلاش و فعّالیّت هستیم لکن همین طور که بارها گفتهایم مطلقاً نبایستی اعتماد ما به غیرنیروی داخلی باشد؛ بخصوص به آن کسانی که عَلَم دشمنی در برابر جمهوری اسلامی و نظام اسلامی بلند کردهاند که در رأس آنها بعد از آمریکا همین چند کشور اروپاییاند. اینها صریحاً با جمهوری اسلامی دشمنی میکنند؛ انگیزههای آنها در مورد دشمنی با نظام اسلامی، با انگیزههای آمریکا تفاوت اصولی و جوهری ندارد؛ البتّه وضع آمریکا یک وضع ویژهای است؛ اینها نه توانشان آن قدر است، نه تسلّطشان و امکاناتشان آن قدر است؛ ولیکن تفکّر این اروپاییها همان تفکّر است؛ به عنوان میانجی وارد میشوند، مذاکره میکنند، تماس میگیرند، تلفن میکنند، حرفهای طولانی میزنند، وعده میدهند که همهی آنها پوچ است. بعد از همین معاهدات هستهای که اروپاییها راه افتادند در داخل کشور، چند رئیسجمهور آمدند و رفتند، با ما هم ملاقات کردند، من همان وقت به چند نفر از رؤسایشان، [یعنی] همانهایی که آمدند با ما ملاقات[کردند]، گفتم که این رفت و آمدها فایده ندارد؛ اگر صادق هستید در اینکه میخواهید با جمهوری اسلامی همکاری کنید، [باید] عمل کنید [امّا] ملاحظه کردید که عمل نکردند. همهی اینها پابند به همین تحریمهای ثانویهای که آمریکا ظُلماً اجرا کرد، ماندند و هیچ قدمی بر نداشتند. بعد از این هم بنده تصوّر نمیکنم [کاری کنند]. حالا احتمالات ضعیفی همیشه هست، نمیشود ابواب احتمالات را بکلّی مسدود کرد لکن من گمان نمیکنم که اینها کاری برای جمهوری اسلامی انجام بدهند؛ ما باید بکلّی از اینها قطع امید کنیم. حالا ارتباط، تعامل، نشست و برخاست، رفت و آمد ایرادی ندارد؛ قرارداد معامله خواستند ببندند اشکالی ندارد لکن مطلقاً به اینها نمیشود اعتماد کرد؛ [چون] در همهی تعهّدات خودشان اینها نقض عهد کردند. مسئولین کشور و وزرای ذیربط گفتند که اینها به هیچ کدام از تعهّدات موجود در معاهدهی هستهای عمل نکردند؛ این حرفی است که خود آن کسانی که رفتند مذاکره کردند، امضا کردند، گفتند؛ این دیگر اقویٰدلیل بر این است که به اینها مطلقاً در هیچ مسئلهای نبایستی اعتماد کرد و نباید به اینها اعتنا کرد.
کدام دولت در سطح دنیا -نه در کشور ما- به قدر دولت آمریکا منفور است؟ هیچ دولتی گمان نمیکنم؛ حالا شاید دولت صهیونیستی هم به یک نحوی همین جور باشد؛ امّا طبق آن اطّلاعاتی که از همه جا میرسد، الان منفورترین دولت در دنیا، دولت آمریکا است که دشمن درجهی یک ما، و دشمن اصلی ما است.
اروپاییها خودشان اعتراف میکنند؛ همین پریروز در مجمع عمومی سازمان ملل، یکی از رؤسای اروپا(۲) یک نطق طولانیِ یک ساعتوخردهای انجام داد، خلاصهی نطقش این بود که تمدّن غرب و کشورهای غربی رو به افولند؛ راست هم میگوید.
پس بنابراین اینهایی که دشمنان ما هستند و مقابل ما هستند، خودشان هم اعتراف میکنند که رو به ضعفند و با وجود این، خوی استکباری را هم فراموش نمیکنند؛ یعنی همان روحیهی استکباری که در طول این دو سه قرن اخیر، سه چهار قرن اخیر یاد گرفتهاند که با دنیا و با همه از موضع بالا همیشه حرف بزنند، این را باز هم دارند و با همهی این فضاحتها و عقبماندگیها، این روحیهی استکباری را از دست ندادهاند؛ لکن واقعش این است که از جهات مختلفی دچار افولند که خودشان میگویند.
از لحاظ اقتصادی هم همین جور؛ یک آماری به من دادند که مبلغ بدهیهای بعضی از این کشورهای معروف اروپایی مثل انگلیس و فرانسه و آلمان و ایتالیا و این [قبیل کشور]هایی که هستند، معادل با کلّ تولید ناخالص داخلیشان است، ... و گرفتاریهای سیاسیشان هم که جلوی چشم است؛ آن انگلیس است، آن فرانسه است، آن بعضی از کشورهای دیگر اروپایی هستند که میبینید وضعشان چه جوری است از لحاظ سیاسی؛ واقعاً دچار مشکلات جدّی هستند.
مبارزهی با فساد اوّلاً پیشگیری است، بعد درمان است؛ قبلاً بایستی زمینههای فساد را از بین ببریم، بعد هم اگر فسادی به وجود آمد، بایستی درمان کنیم. بنابراین، همهی قوای کشور در این زمینه [مسئولند]؛ مخصوص قوّهی قضائیّه نیست؛ قوّهی مجریه، قوّهی مقنّنه، همهی اینها بایستی در این زمینه احساس مسئولیّت کنند. همین واگذاریهایی که حالا این روزها بحثش هست که چه مشکلاتی را به وجود آورده، چه سختیهایی را. از این طرف یک عدّهای جوان و علاقهمند و پُرانگیزه دارند همین طور تولید را رونق میدهند و پیش میبرند، انسان این را مشاهده میکند، از آن طرف هم خرابکاریها، یک بخشهایی از تولید را خراب میکند. این به خاطر همین فساد است؛ یعنی فسادهایی که وجود داشته، کارهایی که یا نسنجیده یا فسادآلود انجام گرفته، نتیجهاش اینها میشود. باید اینها را توجّه داشت که به این قضایایی که در برخی از بخشهای کشور -در اراک، در خوزستان، جاهای دیگر- پیش آمد به اینها نینجامد.
وحدت مردم هم خیلی مهم است؛ اتّحاد مردم با یکدیگر، بخصوص اتّحاد نیروهای انقلاب با یکدیگر. ممکن است اختلاف سلیقههایی بین زید و عمرو وجود داشته باشد، [امّا] این اختلاف سلیقهها نباید به مخالفت و معارضه و مانند این چیزها بینجامد؛ این جزو کارهای مهمّ ما است.
و یکی از مهمترین وظایف همهی ما پرهیز از ناامیدسازی مردم است. گاهی یک کسی یک جوری حرف میزند ــ چه در سخنرانی، چه در صحبتی مانند آن، چه حالا در فضای مجازی که دیگر یک چیزِ بی حد و مرز و عجیب و غریبی شده ــ که شنونده و مخاطب ناامید میشود؛ ما نباید اجازه بدهیم ناامیدی وارد میدان بشود. اگر امید نباشد هیچ کدام از این کارهای بزرگ انجام نمیگیرد. مردم را باید امیدوار کنیم و این امیدواری، امیدواری کاذب هم نیست [بلکه] واقعیّت قضیّه همین است؛ یعنی واقعاً باید امید داشت، چون آینده، آیندهی خوبی است، آیندهی روشنی است.
توجّه به ظرفیّتهای داخلی؛ در جنگ، در دفاع مقدّس، یکی از چیزهایی که وجود داشت همین بود؛ تکیهی به جوانان هم در دوران دفاع مقدّس، یک شاخصهی مهم بود؛ فرماندهی سپاه یک جوانِ حدود ۲۵ یا ۲۶ساله، فرماندهان لشکرها جوانهای بیستوچند ساله، حدّاکثر سیساله؛ یعنی این جوری حرکت کردند. در عرصهی جنگ هم که خب جوانهای بسیجی و سپاهی و ارتشی [بودند] و غالباً جوانها در آنجا خیلی کمک کردند.
و عزم و ارادهی ملّی؛ کارها بدون عزم و ارادهی ملّی تحقّق پیدا نمیکند.
یکی از نکات مهمّی که باید توجّه داشته باشیم و توجّه بدهیم مردم را، این است که فهم و ادراک ما آماج حملهی دشمن است؛ یعنی دشمن سعی فراوانی میکند که ادراک ما را از واقعیّت، فهم ما را از واقعیّت منحرف کند. فهم «ما»، یعنی چه [کسانی]؟ یعنی تصمیمسازان، تصمیمگیران، آحاد مردم و افکار عمومی. سعیشان این است که منافع ملّی ما را طبق خواست خودشان تعریف کنند. همین دو سه روز پیش رئیسجمهور آمریکا(۱) راجع به ملّت ایران دلسوزی کرد و مضمون حرفش این بود -حالا تصریح به این معنا نبود- که اگر چنانچه اینها بیایند و مثلاًحرف ما را گوش کنند، یعنی در واقع زیر بار ما بروند، اوضاع و احوالشان درست میشود؛این همان مصداقِ کامل [زیر بار رفتن] است؛ منتها حالا این آدم بلد نیست درست صحبت بکند. همین را با شکلهای مختلفی، رسانههای گوناگونشان و بلدهای کارِ تبلیغاتی مرتّباً دارند القا میکنند که اگر چنانچه ملّت ایران این جور حرکت بکند، مشکلش حل میشود. حالا گوش اغلب مردم بدهکار نیست، امّا بالاخره این کار دارد انجام میگیرد؛ سعیشان این است که ادراک ما را از واقعیّتها، از آنچه وجود دارد منحرف کنند؛ مصلحت ملّی را جوری تعریف کنند که منطبق با خواست خودشان باشد و منافع ملّی را [هم] همین جور.
و میخواهند ما باور کنیم که نمیتوانیم، باور کنیم که ضعیفیم؛ این را میخواهند؛ میخواهند ما باور کنیم که مصلحتمان در تسلیم شدن است؛ این را میخواهند و اصرار بر این است؛ یعنی اندیشهی مسئولین کشور آماج حملهی آنها است. [میگویند] مصلحت ما، راه نجات ما از مشکلات کشور، دست برداشتن از شعار انقلابی است؛ این را حالا اخیراً چند تن از مسئولین اروپایی و غربی و مانند اینها چند بار تکرار کردهاند که ایران بایستی دست از شعار انقلابی بردارد و یک کشور معمولی مثل بقیّهِی مردم دنیا [باشد]. این به خاطر همین ترسی است که از شعار انقلابی دارند؛ یعنی از آن راه سوّمی که جمهوری اسلامی و نظام اسلامی و انقلاب اسلامی دارد ارائه میدهد میترسند و روی این تبلیغ میکنند که از شعار انقلابی دست بردارید؛ در حالی که اصلاً علاج مسائل کشور پافشاری بر همین مسائل انقلابی و شعارهای انقلابی و راه انقلابی است.
البتّه ما راه تعامل و مذاکره و مبادله و تبادل نظر و نشست و برخاست و معاملهی با هیچ کشوری در دنیا را جز همین رژیم صهیونیستی و آمریکا نبستیم؛ عملاً هم مشغول تلاش و فعّالیّت هستیم لکن همین طور که بارها گفتهایم مطلقاً نبایستی اعتماد ما به غیرنیروی داخلی باشد؛ بخصوص به آن کسانی که عَلَم دشمنی در برابر جمهوری اسلامی و نظام اسلامی بلند کردهاند که در رأس آنها بعد از آمریکا همین چند کشور اروپاییاند. اینها صریحاً با جمهوری اسلامی دشمنی میکنند؛ انگیزههای آنها در مورد دشمنی با نظام اسلامی، با انگیزههای آمریکا تفاوت اصولی و جوهری ندارد؛ البتّه وضع آمریکا یک وضع ویژهای است؛ اینها نه توانشان آن قدر است، نه تسلّطشان و امکاناتشان آن قدر است؛ ولیکن تفکّر این اروپاییها همان تفکّر است؛ به عنوان میانجی وارد میشوند، مذاکره میکنند، تماس میگیرند، تلفن میکنند، حرفهای طولانی میزنند، وعده میدهند که همهی آنها پوچ است. بعد از همین معاهدات هستهای که اروپاییها راه افتادند در داخل کشور، چند رئیسجمهور آمدند و رفتند، با ما هم ملاقات کردند، من همان وقت به چند نفر از رؤسایشان، [یعنی] همانهایی که آمدند با ما ملاقات[کردند]، گفتم که این رفت و آمدها فایده ندارد؛ اگر صادق هستید در اینکه میخواهید با جمهوری اسلامی همکاری کنید، [باید] عمل کنید [امّا] ملاحظه کردید که عمل نکردند. همهی اینها پابند به همین تحریمهای ثانویهای که آمریکا ظُلماً اجرا کرد، ماندند و هیچ قدمی بر نداشتند. بعد از این هم بنده تصوّر نمیکنم [کاری کنند]. حالا احتمالات ضعیفی همیشه هست، نمیشود ابواب احتمالات را بکلّی مسدود کرد لکن من گمان نمیکنم که اینها کاری برای جمهوری اسلامی انجام بدهند؛ ما باید بکلّی از اینها قطع امید کنیم. حالا ارتباط، تعامل، نشست و برخاست، رفت و آمد ایرادی ندارد؛ قرارداد معامله خواستند ببندند اشکالی ندارد لکن مطلقاً به اینها نمیشود اعتماد کرد؛ [چون] در همهی تعهّدات خودشان اینها نقض عهد کردند. مسئولین کشور و وزرای ذیربط گفتند که اینها به هیچ کدام از تعهّدات موجود در معاهدهی هستهای عمل نکردند؛ این حرفی است که خود آن کسانی که رفتند مذاکره کردند، امضا کردند، گفتند؛ این دیگر اقویٰدلیل بر این است که به اینها مطلقاً در هیچ مسئلهای نبایستی اعتماد کرد و نباید به اینها اعتنا کرد.
کدام دولت در سطح دنیا -نه در کشور ما- به قدر دولت آمریکا منفور است؟ هیچ دولتی گمان نمیکنم؛ حالا شاید دولت صهیونیستی هم به یک نحوی همین جور باشد؛ امّا طبق آن اطّلاعاتی که از همه جا میرسد، الان منفورترین دولت در دنیا، دولت آمریکا است که دشمن درجهی یک ما، و دشمن اصلی ما است.
اروپاییها خودشان اعتراف میکنند؛ همین پریروز در مجمع عمومی سازمان ملل، یکی از رؤسای اروپا(۲) یک نطق طولانیِ یک ساعتوخردهای انجام داد، خلاصهی نطقش این بود که تمدّن غرب و کشورهای غربی رو به افولند؛ راست هم میگوید.
پس بنابراین اینهایی که دشمنان ما هستند و مقابل ما هستند، خودشان هم اعتراف میکنند که رو به ضعفند و با وجود این، خوی استکباری را هم فراموش نمیکنند؛ یعنی همان روحیهی استکباری که در طول این دو سه قرن اخیر، سه چهار قرن اخیر یاد گرفتهاند که با دنیا و با همه از موضع بالا همیشه حرف بزنند، این را باز هم دارند و با همهی این فضاحتها و عقبماندگیها، این روحیهی استکباری را از دست ندادهاند؛ لکن واقعش این است که از جهات مختلفی دچار افولند که خودشان میگویند.
از لحاظ اقتصادی هم همین جور؛ یک آماری به من دادند که مبلغ بدهیهای بعضی از این کشورهای معروف اروپایی مثل انگلیس و فرانسه و آلمان و ایتالیا و این [قبیل کشور]هایی که هستند، معادل با کلّ تولید ناخالص داخلیشان است، ... و گرفتاریهای سیاسیشان هم که جلوی چشم است؛ آن انگلیس است، آن فرانسه است، آن بعضی از کشورهای دیگر اروپایی هستند که میبینید وضعشان چه جوری است از لحاظ سیاسی؛ واقعاً دچار مشکلات جدّی هستند.
مبارزهی با فساد اوّلاً پیشگیری است، بعد درمان است؛ قبلاً بایستی زمینههای فساد را از بین ببریم، بعد هم اگر فسادی به وجود آمد، بایستی درمان کنیم. بنابراین، همهی قوای کشور در این زمینه [مسئولند]؛ مخصوص قوّهی قضائیّه نیست؛ قوّهی مجریه، قوّهی مقنّنه، همهی اینها بایستی در این زمینه احساس مسئولیّت کنند. همین واگذاریهایی که حالا این روزها بحثش هست که چه مشکلاتی را به وجود آورده، چه سختیهایی را. از این طرف یک عدّهای جوان و علاقهمند و پُرانگیزه دارند همین طور تولید را رونق میدهند و پیش میبرند، انسان این را مشاهده میکند، از آن طرف هم خرابکاریها، یک بخشهایی از تولید را خراب میکند. این به خاطر همین فساد است؛ یعنی فسادهایی که وجود داشته، کارهایی که یا نسنجیده یا فسادآلود انجام گرفته، نتیجهاش اینها میشود. باید اینها را توجّه داشت که به این قضایایی که در برخی از بخشهای کشور -در اراک، در خوزستان، جاهای دیگر- پیش آمد به اینها نینجامد.
وحدت مردم هم خیلی مهم است؛ اتّحاد مردم با یکدیگر، بخصوص اتّحاد نیروهای انقلاب با یکدیگر. ممکن است اختلاف سلیقههایی بین زید و عمرو وجود داشته باشد، [امّا] این اختلاف سلیقهها نباید به مخالفت و معارضه و مانند این چیزها بینجامد؛ این جزو کارهای مهمّ ما است.
و یکی از مهمترین وظایف همهی ما پرهیز از ناامیدسازی مردم است. گاهی یک کسی یک جوری حرف میزند ــ چه در سخنرانی، چه در صحبتی مانند آن، چه حالا در فضای مجازی که دیگر یک چیزِ بی حد و مرز و عجیب و غریبی شده ــ که شنونده و مخاطب ناامید میشود؛ ما نباید اجازه بدهیم ناامیدی وارد میدان بشود. اگر امید نباشد هیچ کدام از این کارهای بزرگ انجام نمیگیرد. مردم را باید امیدوار کنیم و این امیدواری، امیدواری کاذب هم نیست [بلکه] واقعیّت قضیّه همین است؛ یعنی واقعاً باید امید داشت، چون آینده، آیندهی خوبی است، آیندهی روشنی است.
۱) دونالد ترامپ
۲) امانوئل مکرون (رئیسجمهور فرانسه)
نظرات