آیتالله حاج شیخ صادق احسانبخش تولمی رشتی، فرزند غلامرضا یحیی در سال ۱۳۰۹ ش در روستای لیفشاگرد که امروز مرکز دهستان و از توابع شهرستان صومعهسرا است، به دنیا آمد.
او از اوان کودکی به تحصیل علم اشتغال ورزید؛ نخست به مکتبخانه رفت و قرآن، بوستان و گلستان سعدی را درآنجا آموخت و سپس به «تولم شهر» مرکز بخش «تولم بازار جمعه» رفت و پس از گذرانیدن امتحان ورودی در مدرسهای که بعد از جنگ جهانی اول در این بخش تأسیس شده بود، از پایهی سوم، مشغول تحصیل شد و با موفقیت دورهی دبستان را به پایان رسانید. در سال ۱۳۲۳ ش با پیشنهاد پدر برای تحصیل علوم اسلامی راهی رشت شد. در سالهای بعد از تبعید رضاخان و فروپاشی حکومت وی که امکان شکوفایی مجدد حوزههای علمیه فراهم شده بود، حوزهی علمیهی رشت نیز فعالیت خود را در مدرسهای به نام «مهدویه» شروع کرد. آیتالله احسانبخش تحصیلات دینی خود را با ورود به آن حوزه شروع کرد و از محضر بزرگانی چون مرحوم آیتالله شیخ علی علمالهدی، نحو و معانی و منطق؛ آیتالله شیخ کاظم صادقی، کتاب جامی؛ مرحوم شیخ علی عربانی معروف به «هدی» و از شاگردان مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی، شمسیه؛ آیتالله شیخ حسین اوحدی، (هممباحثهی مرحوم آیتالله سید محمدتقی خوانساری) معالم و آیتالله سید حسن بحرالعلوم، شرایع را آموخت. مدتی هم از محضر مرحوم آیتالله سید مهدی رودباری سود برد.
در ۱۳۲۷ش برای ادامهی تحصیل راهی قم شد و در آنجا به فراگیری سطوح عالیه در محضر اساتید معروف حوزه مشغول شد.
لمعتین را از آیتالله شهید صدوقی، قوانین را از آیتالله شیخ محمد لاکانی و مکاسب را نیز از آیتالله نجفی فراگرفت. کفایتین را در محضر آقایان سلطانی و مجاهد تبریزی و منظومه را نزد آیتالله آقا رضا صدر و عرفان را از محضر آیتالله فکور فراگرفت و در تفسیر و فلسفه از شاگردان علامه طباطبایی بود. وی درس خارج اصول رسائل را از محضر آیتالله شیخ مهدی امامی مازندرانی، و خارج فقه و اصول را به مدت ده سال ازمحضر آیتالله بروجردی فراگرفت و از سال ۱۳۳۱ به مدت هشت سال از درس خارج اصول حضرت امام خمینی و درس فقه آیتالله گلپایگانی استفاده کرد.
آیتالله احسانبخش در دورهی متوسطه نیز شرکت نمود و پس از مدتی، ششم متوسطه را در رشتهی ادبی گرفت و آزمون ورودی دانشکدهی معقول و منقول را نیز با موفقیت پشت سر گذارد. سپس وارد آن دانشکده شد و در رشتههای منقول، روانشناسی و قضایی مشغول به تحصیل شد و موفق به اخذ لیسانس در آن رشتهها گردید.
با اتمام دورهی دانشکده، دوباره به قم بازگشت. سپس با دعوت آیتالله ضیابری از مدرسین حوزهی علمیهی رشت و استان گیلان در سال ۱۳۴۰ ش عازم رشت، شد و در حالی که دست خطی از امام که معرف نمایندگی ایشان و تصدی امور حسبیه را به همراه داشت، به تدریس در حوزه علمیه رشت پرداخت. مقام علمی و درجهی تفقه آیتالله احسانبخش طی این سالها به مرحلهای رسید که آیات عظام سید محسن حکیم، سید محمود شاهرودی، سید ابوالقاسم خویی، گلپایگانی، نجفی مرعشی، بهجت و فاضل لنکرانی نیز به ایشان اجازهی اجتهاد اعطا کردند.
او در رشت از طرف آیتالله ضیابری به سرپرستی امور طلاب رشت منصوب شد. وی تنها به تدریس اکتفا نمیکرد، بلکه به ترویج اندیشههای بلند حضرت امام خمینی (ره) نیز میپرداخت. در مسجد «چینیچیان» رشت امامت جماعت را به عهده داشت و با بینش آگاهانه و حسن رفتار خود گروههای بسیاری از مردم، به ویژه جوانان را با افکار و ارزشهای اجتماعی و مبارزاتی اسلام آشنا میساخت. به تدریج آوازهی شخصیت ایشان به دیگر شهرها، بخشها و روستاهای استان گیلان پیچید و مرتباً بر علاقهمندان و مراجعهکنندگان به ایشان افزوده میشد.
آیتالله احسانبخش از این فرصتهای کم نظیر حداکثر استفاده را برد و به رشد آموختههای عقیدتی، فقهی، اخلاقی و سیاسی مردم در سراسر استان اهتمام ورزید. در ضمن این آگاهی بخشی، رسالهی حضرت امام را در سطح استان پخش مینمود و حتی عکس ایشان را در شرایط خطرناک حاکمیت رژیم طاغوت در مسجد نصب کرد. به این خاطر در سالهای ۱۳۴۱ و ۱۳۴۲ چندین بار به سازمان اطلاعات و امنیت احضار و سرانجام از سال ۱۳۴۴ ممنوع المنبر گردید. ولی او به مبارزات خود در قالب سخنرانیهای افشاگرانه ادامه میداد و سخنرانیهای پرشور ایشان در دوران تبعید امام خمینی در افشای خیانتها و انحرافات شاه برای روشنگری مردم گیلان بسیار مؤثر بود (انقلاب اسلامی در گیلان، ۷ـ ۱۰). از فعالیتهای دیگر ایشان در دوران اقامت حضرت امام در نجف اشرف ایجاد ارتباط با مبارزان خارج از کشور در طی تشرفات متعدد به مکهی معظمه بود که این حرکات از چشم ساواک دور نماند و به شدت ایشان را تحتنظر داشت (همان، ۲۹، ۴۸ و ۱۰۹).
علاوه بر آن، با کمک فرهنگیان رشت سخنرانیهای متعددی برای دانشآموزان ایراد کرد. او به همین منظور همچون شهید بهشتی به تأسیس دبیرستانی به نام «دین و دانش» اقدام نمود.
در اثر فعالیتهای او در کنار روحانیون مبارز گیلان، مبارزات قشرهای مختلف مردم علیه رژیم هر روز اوج بیشتری میگرفت. وی با سخنرانیهای خود، مردم را به ادامهی راهپیماییها دعوت میکرد و دبیرستان دین و دانش و دبیرستان ابوریحان پایگاه تکثیر اعلامیههای انقلابی شده بود (همان، ۱۴۱ و ۲۶۹).
فرارسیدن ماه مبارک رمضان سال ۱۳۵۷ فرصت بسیار مناسبی برای سخنرانیها و تجمعات بیدارگر و آگاهیبخش را فراهم آورد. آیتالله احسانبخش و دیگر روحانیون گیلان این فرصت را مغتنم شمرده و در مساجد به روشنفکری و تهییج هرچه بیشتر مردم مسلمان پرداختند. مسجد چینیچیان و مسجد «سوخته تکیه» پایگاه سخنرانیهای آیتالله احسانبخش بود. اجتماع مردم در این دو مسجد به قدری انبوه و فشرده بود که حتی گزارشهای ساواک به حضور بیش از ۳۰۰۰ نفر اعتراف دارد (همان، ۱۱۳). در این سخنرانیهای پرشور وضع نابسامان فرهنگی، اقتصادی، اداری و اجتماعی کشور تشریح میشد و حاکمیت ضد ارزشی و اسلامی بر آنها با صدر اسلام مقایسه میگشت. علاوه بر آن، جنایات رژیم افشا و نظرات امام خمینی و اندیشههای ایشان و کیفیت مبارزهی مردم سایر شهرها بیان میشد.
ایشان پس از یک سلسله سخنرانی در روزهای آخر مرداد ماه ۱۳۵۷ با گزارش رئیس ساواک رشت به تهران، به زندان کمیته جلب و سپس در انفرادی زندان اوین زندانی شد (همان، ۱۱۳). با اوج گرفتن انقلاب اسلامی و ضعف مفرط رژیم او همراه بسیار دیگری از زندانیان سیاسی آزاد شدند و وی دوباره فعالیتهای انقلابی خود را تا فرار شاه و ورود حضرت امام به ایران پی گرفت. و در روز ۱۲ بهمن در زمرهی روحانیون استقبال کننده از امام بود. وی پس از آن به رشت برگشت و همچون ماههای گذشته اجتماعات و راهپیماییهای بزرگی را به کمک روحانیون، دانشآموزان و دیگر قشرهای انقلابی برپا کرد؛ از جمله در ۱۸/۱۱/۱۳۵۷ سرپرستی یک راهپیمایی را که به گزارش ساواک بالغ بر ۷۵ هزار نفر شرکتکننده داشت برعهده گرفت.
پس از پیروزی انقلاب، آیتالله احسانبخش با حکم امام سرپرستی کمیتههای رشت را بر عهده گرفت (صحیفهی امام، ۷/۷۳). ایشان در این سمت تلاش پیگیری برای مهار نابسامانیها به کار بست و مانع هر گونه تعرض به حیثیت و اموال مردم در آشفتگیها و دگرگونیهای اوایل انقلاب شد.
در اثر این اقدامات، ضدانقلابیون به جوسازی گسترده علیه آیتالله احسانبخش پرداختند تا جایی که راحتی را از ایشان سلب نمودند و او به ناچار در اواخر سال ۱۳۵۸ راهی تهران شد. در آن سال، حضرت امام خمینی او را مأمور بازرسی سفارتخانهها و کنسولگریهای ایران در پاکستان، هندوستان و بنگال نمود.
آیتالله احسانبخش این مأموریت را نیز با موفقیت به پایان رسانید و سپس به میهن اسلامی بازگشت. در طی این مدت نهادها و عناصر انقلابی استقرار بیشتری پیدا نمودند، لذا با فراهم آمدن اوضاع مناسب در گیلان، آیتالله احسانبخش مجدداً به دستور حضرت امام به رشت بازگشت، اما در اوایل سال ۱۳۶۰ در جریان یک تصادف دچار ضربهی مغزی شد و به ناچار برای معالجه به ایتالیا اعزام گردید.
در زمان بازگشت ایشان موج ترور ناجوانمردانهی شخصیتهای ارزندهی انقلاب بهوسیلهی منافقین وضعیت خطرناکی را بهوجود آورده بود. هنوز زخم تصادف آن بزرگوار التیام نیافته بود که در ۲۱ فروردین ۱۳۶۰ در مسجد کاسهفروشان، هدف سوء قصد واقع شد. در اثر این ترور، به درجهی جانبازی نائل آمد و هشت ماه در بیمارستان شهید
رجایی تهران بستری شد.
او پس از بهبودی نسبی به رشت بازگشت و فعالیتهای دینی و سیاسی ـ اجتماعی خود را پی گرفت. در اولین دورهی انتخابات مجلس خبرگان رهبری به نمایندگی استان گیلان برگزیده شد.
دامنهی خدمات سازندگی و اقتصادی ایشان در طی بیش از بیست سال امامت جمعه و جماعت و حضور علمی و سیاسی، چشمگیر است: از جمله، احداث مسجد امام خمینی با زیربنای ده هزار متر در یک فضای چهار هکتاری و اختصاص چندین موقوفه برای ادارهی آن؛ ساخت صدها مسجد دیگر در سطح استان؛ بازسازی و فعال نمودن مدارس علمی حوزوی مانند ساخت مدرسهی علمیهی سه طبقه در بازار شهر و مدرسهی علوم دینی دختران؛ ساخت بیش از پانزده مدرسه در محلات فقیرنشین، ساخت مسجد جامع، دبیرستان و مدرسهی راهنمایی در روستای لیفشاگرد؛ تبدیل آسایشگاه
معلولین رشت از آثار به یادماندهی آیتالله ضیابری و عدهای از بازاریان رشت به یکی از معتبرترین آسایشگاههای
ایران؛ بازسازی و ساخت دو دارالایتام برای پسران و دختران یتیم و همچنین حضور فعال تدارکاتی و جسمی در دوران هشت سال دفاع مقدس که طی آن دهها کاروان ۵۰۰ تا ۱۲۵۰ کامیونی با هدایت ایشان راهی جبهههای نبرد حق علیه باطل شدند.
او در راستای تبیین اهداف نظام اسلامی، سفرهای برون مرزی متعددی نیز داشت که علاوه بر بیش از ۲۲ مرتبه تشرف به حج و عمره و توفیق چندین سفر به عتبات عالیات و سوریه، میتوان به انجام مأموریت از طرف جمهوری اسلامی ایران در سفر به کشورهای مالزی، سنگاپور، نیوزلند، ژاپن، چین، کشورهای تازه استقلال یافتهی شوروی سابق پس از فروپاشی شوروی و امدادرسانی به مردم جنگزدهی قراباغ اشاره نمود. او در ۱۴ خرداد ۱۳۸۰ش درگذشت و متعاقب آن در گیلان عزای عمومی اعلام شد.
از آیتالله احسانبخش حدود پنجاه اثر علمی در زمینههای فقه، حدیث، تفسیر، اخلاق و تاریخ برجای مانده است که از آن جمله میتوان به ۱ـ آثار الصادقین در ۲۳ جلد، ۲ ـ خوارج و علل پیدایش آن در سه جلد ۳ـ نقش دین در خانواده در دو جلد ۴ـ تفسیر سورههای اسراء، نمل، احزاب و…اشاره کرد.