آیتالله غلامحسین جمی در ۱۳۰۰ ش در قصبهی اهرم بوشهر به دنیا آمد. پدرش از مردان خوشنامی بود که در منزل خود مکتبخانه دایر کرده بود و به نوجوانان و جوانان منطقه درس میداد.
وی خواندن و نوشتن را در مکتبخانهی پدر آغاز کرد ، ولی با درگذشت پدر، تحصیل را رها کرد؛ چرا که مسئولیت خانوادهاش به گردن او که بزرگترین فرزند خانواده بود محول شد.
پس از چندی به شهر آبادان مهاجرت کرد . علاقه به تحصیل علوم دینی وی را واداشت تا در سالهای پایانی دههی ۱۳۲۰ ش به نجف اشرف مهاجرت کند. در نجف، وارد حوزهی علمیه شد و از محضر روحانیون و علمای آن شهر کسب فیض کرد. اما بروز مشکلاتی باعث شد تا دو سال بیشتر نتواند به تحصیل در حوزهی علمیهی نجف بپردازد و به ناچار به کشور بازگشت. به دنبال اعتراض امام به لوایح ششگانهی رژیم در ۱۳۴۱ ش و شنیدن آوازهی امام، به قم رفته و در محضر درس امام حاضر شد. با آغاز نهضت اسلامی حضرت امام در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، مبارزات خود با رژیم پهلوی را آغاز کرد. وی بعد از تبعید حضرت امام به خارج از کشور، به آبادان بازگشت و جلسات سریای را دایر کرد. او همچنین با ایراد سخنرانیهای افشاگرانه علیه رژیم، به مبارزات خود با رژیم پهلوی تداوم داد. در پی شتاب گرفتن روند انقلاب اسلامی در ۱۳۵۶، مبارزات خود را شدت بخشید و به دنبال شهادت آیتالله مصطفی خمینیـ بهرغم هشدارهای ساواکـ به برگزاری مراسم ختم مبادرت ورزید و علیه رژیم شاه سخنرانی کرد. پس از این مراسم، مردم آبادان در اعتراض به رژیم راهپیمایی و تظاهرات کردند که به مداخلهی نیروهای نظامی و در پی آن وقوع درگیری بین مردم و نیروهای رژیم منجر شد. در پی اعتصاب کارکنان صنعت نفت، به عنوان روحانی بزرگ منطقه نقش زیادی در تداوم اعتصابات داشت و با حضور مکرر در جمع کارکنان صنعت نفت به تشویق آنان برای تداوم اعتصاب میپرداخت. علاوه بر آن با ایراد سخنرانیهای افشاگرانه علیه رژیم، مردم را به مبارزه با رژیم و تشدید آن تشویق میکرد. این فعالیتها باعث شد تا مأموران رژیم به وی اخطار دهند و او را از سخنرانی منع کنند، ولی وی نه تنها وقعی به این تذکرات ننهاد بلکه با حضور در مساجد شهر آبادان و ایراد سخنرانیها، به تهییج و تشویق مردم برای مقابله با رژیم میپرداخت. تداوم این اقدامات باعث شد تا مسجد محل اقامهی نماز و سخنرانی وی، توسط مأموران رژیم تعطیل شود، ولی مردم با هجوم به مسجد، پلمپ و قفلهای آن را شکستند و اقدام رژیم را محکوم کردند. این امر باعث شد تا مأموران رژیم وی را دستگیر و زندانی کنند.
مردم آبادان پس از اطلاع از دستگیری وی با برپایی تظاهراتی اعتراضآمیز و تعطیلکردن مغازهها، خواستار آزادی وی شدند و رژیم ناچار شد تحت فشار مردم او را آزاد کند. او پس از آزادی، دوباره مبارزات خود را تداوم داد که این مبارزات باعث شد تا مأموران رژیم درصدد دستگیری وی برآیند. آیتالله جمی با اطلاع یافتن از این موضوع با لباس مبدل از شهر خارج و مجبور شد به قم برود. اما مأموران رژیم در صدد دستگیری وی بودند، نتوانستند او را دستگیر سازند و او مجبور شد چندی در اختفا به سر برد. دوران اختفایش در قم و در منزل آیتالله مطهری گذشت.
بعد از خروج شاه از کشور، او به آبادان بازگشت و رهبری مبارزات مردم را در دست گرفت. در پی اعلام بستهشدن فرودگاهها و ممانعت رژیم پهلوی از ورود امام خمینی به کشور جهت شرکت در تحصن روحانیت در مسجد دانشگاه تهران، به نمایندگی از روحانیون آبادان به تهران آمد و در هنگام ورود امام به کشور در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ جزو مستقبلین حضرت امام بود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن، با دستور حضرت امام به امامت جمعهی شهر آبادان برگزیده شد و به شهر آبادان بازگشت. در تثبیت نهادهای انقلابی در آبادان و مبارزه با نیروهای مخالف انقلاب نقش زیادی داشت. در پی حملهی عراق به کشور و حصر آبادان توسط نیروهای رژیم بعث، بهرغم خطرات فراوان شهر را ترک نکرد و به مقابله با رژیم متجاوز بعثی پرداخت و در این راه
یکی از برادران خود را از دست داد. در اثر مجاهدتهای وی و رزمندگان اسلام، حصر آبادان در مهر ۱۳۶۰ ش شکسته و بدینترتیب شهر آبادان کاملاً آزاد شد . وی در اولین دورهی انتخابات مجلس خبرگان رهبری از استان خوزستان نامزد شد و توانست با کسب بالغ بر ۸۵۳ هزار رأی به عنوان نمایندهی استان خوزستان در مجلس خبرگان رهبری برگزیده شد . سپس از آن سمت استعفا داد . وی در دی ۱۳۸۷ ش درگذشت.