حجت الاسلام والمسلمین شیخ علی اکبر تربتی از وعاظ و خطبای معروف حوزه علمیه قم، در سال 1285 شمسی در روستای «بایگ » از توابع شهرستان تربت حیدریه دیده به جهان گشود.
َ در مسیر دانش:
وی خواندن و نوشتن و برخی آداب و مسائل شرعی را از پدر و معلمین محل، فرا گرفت.
آن گاه با تشویق و حمایت خانواده، راهی حوزه علمیه تربت حیدریه گردید و به تحصیل مقدمات علوم دینی پرداخت.
َ عزیمت به مشهد:
مدت زمان زیادی از اقامتش در تربت نگذشته بود که آهنگ سفر به مشهد مقدس را نمود.
مدت چهار سال در حوزه علمیه مشهد به تحصیل پرداخت و از استادان معروفی چون: شیخ محمدتقی ادیب نیشابوری و آقاشیخ هاشم قزوینی استفاده نمود.
آن گاه برای ادامه تحصیل، راهی حوزه علمیه قم گردید و پس از اتمام سطوح عالی، در دروس خارج فقه و اصول حضرات اعلام وقت، شرکت نمود.
َ انتخاب راه:
مرحوم تربتی پس از کسب تحصیلات عالیه در علوم عقلی و نقلی و آشنایی با سیره حضرات معصومین علیهم السلام، راه خود را انتخاب کرد و از طریق وعظ و خطابه، به بیان معارف دینی و نشر فرهنگ قرآن و اهل بیت علیهم السلام پرداخت.
وی به این کار عشق می ورزید و با مطالعات گسترده ای که در تفسیر و روایات داشت، آن را تا آخر عمر ادامه داد. در اکثر مجالس بزرگی که در سطح شهر قم و در بیوت حضرات مراجع عظام تقلید برگزار می شد، سخنرانی می کرد و در اندک زمانی، شهرت و آوازه اش در سطح کشور فراگیر شد.
َ تأثیر و نفوذ کلام:
مرحوم تربتی به هر شهر و دیاری که سفر می کرد و تبلیغ می نمود، تأثیر فوق العاده ای بر شنوندگان می گذاشت.
از آن جا که به گفته هایش ایمان داشت و خود، عامل به آن ها بود، در اعماق جان مستمعین نفوذ کرده و تأثیر لازم را می گذاشت. در این مورد برخی از بزرگان خاطراتی دارند که شنیدنی است.
از آیت اللّه محمدعلی گرامی در کتاب خاطراتشان چنین نقل شده است: «من تحت تأثیر آقای تربتی واقع شده و طلبه شدم. او مرد عجیبی بود و عامل طلبه شدن من بود... صحبت های عادی او هم خیلی عجیب بود و حرف هایش انسان را تکان می داد. »
َ مبارزات:
حجت الاسلام والمسلمین تربتی از شهامت و غیرت دینی برخوردار بود و با مشاهده مظاهر فساد، اعم از فرهنگی، اخلاقی و اجتماعی، موضع می گرفت و به مسئولان مربوطه به صورت مکتوب یا شفاهی تذکر می داد.
در زمان رژیم پهلوی حرکت های ضد دینی فرقه هایی چون بهائیت که با نفوذ در دستگاه های دولتی و جلب حمایت آن ها، تبلیغات فریبنده وسیعی را در سطح کشور شروع کرده بودند و جمعی از افراد ساده لوح و سست عقیده را با وعده های دروغین گمراه می کردند، مرحوم تربتی با دستمایه لازم علمی به مبارزه برخاست و آنان را به مناظره دعوت نمود، که مبلغان بهایی هیچ وقت حاضر به مناظره نشدند.
وی با تلاش گسترده و استدلالات محکم و منطقی توانست اذهان عمومی را نسبت به جریان پشت پرده استعمار انگلیس، که مذهب خرافی جعل می کرد، تا حدودی متوجه و آگاه سازد، گرچه در این برهه از مبارزات، گاه و بی گاه عوامل مزدور رژیم طاغوتی پهلوی، مزاحمت هایی نیز برای ایشان ایجاد می کردند که ایشان اعتنایی نمی کرد.
در آن سال ها که رسانه های عمومی مثل رادیو و نشریات، به مسائل خلاف اخلاق دامن می زدند، مرحوم تربتی نامه ای به مرجع تقلید شیعیان، حضرت آیت اللّه العظمی بروجردی قدس سره نوشت و یادآور شد: «در کشوری که این همه تبلیغات منفی و سوء اخلاق هست و جراید و مجلات، رادیو و نشریات، هیچ رادع و مانعی از پخش این گونه مسائل ندارند، اگر جریان بدین منوال پیش برود دیگر مسلمان و مقلدی برای شما نمی ماند... برای این کارها فکری بکنید... ».
َ ویژگی ها:
مرحوم تربتی علاوه بر جهات علمی و جایگاه اجتماعی، از لحاظ اخلاقی نیز انسانی وارسته و ممتاز بود.
رفتار و کردار ایشان برگرفته از آموزه های دینی و هماهنگ با چیزی بود که خود بر فراز منبر می گفت.
درد دین داشتن و دلسوز بودن نسبت به هدایت نسل جوان، از ویژگی های این خطیب متعهد بود.
ویژگی دیگری که در ایشان بروز و نمود داشت، عشق به ائمه اطهار علیهم السلام بود، به گونه ای که هنگام ذکر مصائب آن بزرگواران، خودش بیش از دیگران متأثر می شد و گریه می کرد.
مجموعه این ویژگی ها کلام و بیان ایشان را نافذ و سخنش را دل نشین کرده بود.
َ وفات:
این خطیب و مبلغ دلسوز، در ماه صفر سال 1381 قمری (1340 ش) که طبق دعوت اهالی بندرانزلی به آن منطقه عزیمت نموده بود، روزی به ساحل دریا رفت و با مشاهده اختلاط زنان و مردان جوان، سر به زیر انداخت و غمگین و متأثر به خانه میزبانش برگشت، تا این که در روز اربعین سیدالشهدا علیه السلام به هنگام سخنرانی، بر اثر تألمات روحی، ناگهان در ناحیه شکم احساس درد شدیدی کرد؛ بلافاصله به قم مراجعت نمود و در بستر بیماری افتاد. مدتی جهت مداوا به تهران انتقال یافت، اما معالجات سودی نبخشید.
پس از معاینات و آزمایشات انجام شده، بیماری ایشان را نوعی سرطان تشخیص دادند.
حدود چهارماه در خانه بستری بود تا این که در 26 آبان ماه سال 1381 شمسی، دعوت حق را اجابت نموده و به سرای باقی شتافت. پیکر پاکش پس از تشییع و زیارت و نماز، در یکی از حجرات ضلع غربی قبرستان نو در قم به خاک سپرده شد.