آیت الله حاج مجتبی حاج آخوند، در 13 جمادی الثانی سال 1347 ق. (1308 ش) درکرمانشاه در خاندانی پاک نهاد و منتسب به سلسله جلیل روحانیت، دیده به جهان خاکی گشود.
پدرش آیة الله شیخ حسن حاج آخوند متولد 1301 ق. از شاگردان میرزای نائینی و سیدابوالحسن اصفهانی در نجف اشرف بود. وی بعد از کسب اجازه اجتهاد و روایت از استادان بنام حوزه علمیّه نجف، به قصد تبلیغ احکام و معارف دین، ارشاد مردم و تقویت بنیه علمی حوزه علمیه کرمانشاه، در آن شهر رحل اقامت افکند و سال ها منشأ خیرها و برکات بود.
جدّش آیة الله ملاحسین حاج آخوند اصفهانی، از عالمان و فقیهان طراز اوّل تاریخ کرمانشاه بود. وی در اصفهان متولد شد و در نجف تحصیل کرد و در کرمانشاه به تبلیغ دین اشتغال داشت. او در جریان مشروطیت، به قصد هدایت و قطع دست ظالمان از سر مردم کرمانشاه در کنار سایر عالمان و فقیهان، فعالیت های زیادی انجام داد. مدفن وی و فرزندش شیخ حسن حاج آخوند در قبرستان وادی السلام نجف اشرف است.
روزگار کودکی ایشان در دامن پرمهر مادری نمونه از تبار سلسله جلیل روحانیت و در سایه پدری عالم، فقیه و عارف سپری شد. محیط مناسب خانواده، زمینه دانش دوستی و کمال جویی را در او شکوفا کرد. وی بعد از طی تحصیلات کلاسیک در سال 1323 ش. (1363 ق) به خاطر اشتیاق فراوان به تحصیل علوم دینی، وارد حوزه علمیه کرمانشاه شد و از محضر استادان بنام آن شهر بهره های فراوان برد. مراحل مقدماتی ادبیات، منطق، فلسفه، فقه، اصول و سایر علوم اسلامی را در حدّ مطلوبی با جدّیت کامل فراگرفت. حافظه قوی، پشتکار، اهمیت به مباحثه، شرکت مستمر در درس ها، احترام به استادان و انس با آنها، از شیوه های تحصیلی وی بود.
وی در سال 1332 ش. (1372 ق) برای کسب مراتب عالی علوم اسلامی و رسیدن به درجات بالاتر از نظر علمی و معنوی، به حوزه علمیه قم وارد شد و در مدرسه حجّتیه سکونت گزید و از محضر آیات عظام و استادان بنام این شهر بهره های کافی و وافی برد.
شیخ مجتبی بعد از سال ها تحصیل و تحقیق در علوم اسلامی، اعم از معقول و منقول، با عنایات و الطاف خاصّه خداوند و توسّل به اهل بیت(ع) و استعداد فراوان، به درجه عالی اجتهاد رسید و در اکثر علوم اسلامی، صاحب نظر گشت. احاطه بر مسائل فلسفی، مبانی و قواعد فقه و تطبیق آنها بر فروع فقهی هنگام تدریس و طرح مباحث عرفانی و نیز کرسی درس تفسیر قرآن کریم در کرمانشاه، گویای تبحّر وی در علوم عقلی و نقلی بود.
استادانی که حاج آخوند از آنها بهره علمی گرفته و از خرمن فضایل و دانش آنان خوشه علم و کمال چیده است، عبارتند از:
الف) استادان کرمانشاه
1 - شیخ حسن حاج آخوند. وی از دانشمندان، فقیهان و استادان حوزه علمیه کرمانشاه بوده و در مسجد شهبازخان آن شهر، به اقامه نماز جماعت و ارشاد اشتغال داشته است.
2 - سید محمد جواد حسینی نجومی (متوفّای 1387 ق). وی از فقیهان عارف و هنرمند بود که از آیات عظام: سیدابوالحسن اصفهانی، شیخ ضیاء الدین عراقی، شیخ محمد حسن علامی و سید حسین حایری اجازه اجتهاد و روایت داشت.
3 - شیخ محمدحسن علامی (متوفّای 1394 ق). او از عالمان و فقیهان بنام تاریخ کرمانشاه، بلکه تاریخ ایران است. او را فقیهی پژوهشگر، دقیق، فاضل کامل، دانشمندی جامع در علوم عقلی و نقلی و خوش ادراک معرفی کرده اند.
4 - سید محمود معصومی لاری. وی از عالمان ادیب و فقیهان بزرگ تاریخ کرمانشاه است که در تدریس علوم اسلامی، خصوصاً ادبیات عرب، تبحّری خاص داشته است.
5 - سید حسین معصومی لاری . او از عالمان و فقیهان کرمانشاه است که در تواضع و فروتنی ضرب المثل بوده است؛ چه اینکه با کهولت سن و مقام و منزلت علمی اش به تربیت طلاب و تدریس دروس مقدماتی مثل جامع المقدمات با تواضع و اشتیاق کامل می پرداخته است و کار خود را تقویت بنیه علمی طلاب سطح مقدمات در علوم اسلامی می دانست.
6 - محمد آل آقا. او از خاندان آل آقا و منسوب به وحید بهبهانی است که در کرمانشاه به وعظ و ارشاد و تدریس اشتغال داشته است.
ب) استادان قم
حاج آخوند درقوی ترین درس های خارج اصول، فقه و فلسفه در حوزه علمیه قم حضور یافت و از محضر آیات عظام: امام خمینی(قدس سره)، بروجردی، اراکی، محقق داماد، علامه طباطبایی، سلطانی و... بهره برد و علوم اسلامی را چون آبی زلال از چشمه هایی جوشان به کام جان خود نوشانید.
در قم بیش تر از امام خمینی(قدس سره) تأثیر پذیرفت؛ به طوری که شیفته رفتار و مقام علمی و معنوی امام شد؛ چه اینکه بارها پیشنهاد و درخواست برگشت وی به کرمانشاه به او داده شد، ولی به دلیل تعلّق خاطر فراوان به مراد خود، دل کندن از آن دریای جوشان علم و معرفت برایش سخت بود و تنها موقعی قم را ترک و به کرمانشاه هجرت کرد که فرمان امام به وی، مبنی بر هجرت به آن سامان، صادر شد.
آیةالله شیخ مجتبی حاج آخوند در سال 1338 ش. (1378 ق) در سنّ سی سالگی با دختر آیة الله محمد حسین مسجد جامعی، از مجتهدان حوزه علمیه قم، ازدواج کرد که خطبه عقد این زوج بزرگوار به وسیله امام راحل خوانده شد.
همسرش بانویی با فضیلت، متّقی و برخوردار از عفّت و عزّت نفس، از خانواده ای فقیه و روحانی بود که در بهمن 1377 ش. دارفانی را وداع گفت و در قم بعد از اقامه نماز به وسیله آیة الله بهجت، بنابر فرمان آیة الله خامنه ای در جوار مرقد مطهر حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد.
ثمره این ازدواج، سه پسر و سه دختر است. پسران وی به نام های محمد مهدی، علی و حسن هستند که محمد مهدی و علی از طلاب علوم دینی و هم اکنون در حوزه علمیه قم به تحصیل مراحل عالی علوم اسلامی مشغول هستند.
فعالیت های سیاسی حاج آخوند
پیشینه مبارزات سیاسی آیة الله حاج آخوند به قبل از سال 1342 ش. در جریان افشاگری امام خمینی(قدس سره) در مورد مسئله انجمن های ایالتی و ولایتی بر می گردد. وی در جریان مذکور و دیگر حرکت های سیاسی امام علیه دستگاه ستم شاهی پهلوی، در قم و در کنار امام شرکت چشم گیر داشت.
وی در خاطراتش می گوید:
«روزی همراه آیة الله خامنه ای به محضر امام خمینی(قدس سره) رسیدیم. او به امام عرض کرد: آقا! ما توپ و تانک و اسلحه نداریم. چطور می توانیم مبارزه کنیم؟ امام فرمود: «ما اگر مبارزه نکنیم باید بنشینیم و استخاره کنیم؛ ما بیان داریم و بیان ما، قدرت ماست.» واقعاً هم همین طور بود. وقتی امام حرف می زد، سخنرانی می کرد، به دل های مؤمنین قوّت و در دل دشمنان رعب ایجاد می کرد و این، جز اخلاص امام چیز دیگری نبود.»
هجرت به کرمانشاه
آیة الله حاج آخوند بنابر فرمان امام خمینی(قدس سره) به ایشان، مبنی بر هجرت به کرمانشاه، به قصد تقویت بنیه علمی طلاب و فضلا و رهبری سیاسی مردم آن سامان، در سال 1342 ش. (1383 ق) به زادگاهش بازگشت. با ورود وی،روحی دوباره در کالبد دینی و سیاسی مردم آن شهر دمید و حیاتی دیگر گرفت.»
رهبری مبارزه
وی در بدو ورودش به کرمانشاه، مسجد حاج شهبازخان را مرکز حرکت های سیاسی و مبارزه با دستگاه ستم شاهی و اطلاع رسانی دینی و سیاسی به مردم قرار دارد. این مسجد در سال 1235 ق. به وسیله حاج شهبازخان و شش برادرش که بنیانگذار طایفه معروف «حاجی زادگان» کرمانشاه بودند، احداث شد؛ با شبستانی بزرگ و چندین حجره و مَدرس.
در سال 1323 ش. (1363 ق) مَدرس و حجره های این مسجد، بنابر فرمان آیةالله سیدابوالحسن اصفهانی (متوفّای 1365 ق) تبدیل به مدرسه علمیه شد که از آن هنگام تا کنون، طلاب بسیاری در آن به تحصیل علوم دینی پرداخته اند.
این مسجد و مدرسه به علت گسترش ساخت و ساز شهر کرمانشاه، به مرور زمان در مرکز شهر قرار گرفت. از این رو، موقعیت بسیار مناسبی برای ارتباط با مردم پیدا کرد. حاج آخوند از این موقعیت، استفاده نیکو برد و علاوه بر اقامه نماز جماعت و فعالیت های مذهبی و اداره امور مدرسه علمیه، مبارزات و فعالیت های سیاسی را نیز در این مکان مهم متمرکز کرد.
بینش سیاسی حاج آخوند
بینش و خط مشی حرکت های سیاسی آیة الله حاج آخوند، برگرفته از رفتارها و موضع گیری های اصولی امام خمینی(قدس سره) در عرصه های مختلف سیاسی بود؛ چه اینکه امام راحل در شکل گیری شخصیت علمی و معنوی وی نیز نقش اوّل را در بین استادان بزرگ او ایفا می کرد.
او بر سه اصل «رهبری مرجع آگاه»، «وحدت، خصوصاً در بین خواص و عالمان» و «تدیّن مردم و آگاهی آنان از دین و دنیای خود» تأکید فراوان داشت. به همین دلیل پس از ورود به کرمانشاه، در راستای تحقق این سه اصل، اقدامات جدّی و چشم گیری انجام داد که در صفحه 21 پرونده وی در ساواک به این جهات اشاره شده است. مضمون آن چنین است:
«شیخ مجتبی حاج آخوند که مدت ها در ایّام تحصیل در قم زندگی نموده و ایّام تعطیل در کرمانشاه اقامت می کند، اخیراً برای همیشه قم را ترک و قصد دارد در کرمانشاه اقامت کند. وی با بعضی از عالمان شهر ملاقات و اظهار می کند: آقای خمینی به من پیغام داده است تا به شما بگویم: در هفته یک یا دو جلسه تشکیل و در آن جلسه ها، فعالیت های دولت را که مخالف با دین و شئون روحانیت است، افشاگری کنید.»
امام محوری
حاج آخوند در شناساندن امام خمینی به مردم، به عنوان مرجعی کامل و رهبری آگاه به مسائل زمان، بسیار تلاش کرد. تلاش های او در معرفی شخصیت علمی و سیاسی امام خمینی(قدس سره) تنها به سخنرانی ها و ملاقات هایش با مردم و خواص محدود نمی شد؛ بلکه از خطیبان زبردست و آگاه سراسر ایران نیز به همین منظور دعوت کرد که از جمله اند: آیةالله طالقانی، آیةالله خزعلی، شهید سیّد علی اندرزگو؛ همان طور که عالمان شهر نیز در این راستا به روشنگری مردم می پرداختند. در پرونده حاج آخوند در ساواک چنین آمده است:
«موضوع: تبلیغ به نفع خمینی
شیخ مجتبی آخوند (روشن) فرزند حسن متولد 1308 شماره شناسنامه 104 کرمانشاه و شیخ عبدالخالق عبداللهی فرزند محمد علی متولد 1305 شماره شناسنامه 14210 و شیخ محمد حسین زرندی فرزند علی اکبر متولد 1311 زرند شماره شناسنامه 18 ساوه و حسین معطری فرزند جواد متولد 1306 کرمانشاه شماره شناسنامه 4453 در پاسخ سؤالی که مردم در مورد تعیین جانشینی آیةالله حکیم می نمایند، اظهار می دارند: «خمینی مرجع تقلید می باشد.»
و نیز آمده است:
«شیخ مجتبی روشن از روحانیون طرفدار خمینی و دارای پرونده می باشد و اغلب مشاهده شده کلیّه طلاب مخالف که از شهرستان های دیگر به کرمانشاه وارد می شوند، دور وی جمع و اقدام به صحبت های خلاف می نمایند.»
و باز آمده است:
«شیخ مجتبی روشن فرزند حاج آخوند، پیشنماز مسجد حاج شهبازخان یکی از وعّاظ متعصّب و ناراحت و طرفدار خمینی بوده و کراراً نیز به ساواک استان هدایت شده است.»
منشأ عشق حاج آخوند به امام خمینی(قدس سره)
ریشه این علاقه به اوّلین برخورد وی با امام در قم بر می گردد. وی می گوید:
«در اوایل طلبگی که تازه به لباس روحانیت ملبّس شده بودم، روزی قصد زیارت امام کردم. دیدم جلوتر از من، یکی از شخصیت های مهمّ مملکتی دستگاه حاکم طاغوتی به قصد ملاقات با امام، وارد بر امام شد. امام با حالت عادی با وی برخورد کرد و جلوی پای او بلند نشد و من در حالی که این عمل امام را نظاره گر بودم، به محضرشان رفتم، دیدم امام با کمال تواضع جلوی پای بنده بلند شد و دستی بر سرم کشید و اظهار محبت و شفقت کرد. در آنجا، آن چنان صحبت امام در دلم نشست که مرا تاابد شیفته خود نمود؛ چه اینکه من را که طلبه ای بیش نبودم، بر بالاترین مقام های دنیوی ترجیح داد.»
این عشق و علاقه حاج آخوند به امام باعث شده بود که او را سربازی فداکار و تابع محض ایشان قرار دهد. او بارها می گفت: «من در تمام ابعاد در امام فانی بودم.»
وی در خاطراتش گفته است:
«به اتّهام طرفداری از «خمینی(قدس سره)» ساواک کرمانشاه مرا دستگیر و مورد بازجویی قرار داد. رئیس ساواک وقت کرمانشاه به من گفت: بیا، نه کار با خمینی داشته باش و نه با شاه؛ ماهم با توکاری نداریم. گفتم: برو یک چاقوی تیز بیاور! گفت: برای چه؟ گفتم: برای آنکه عملاً به تو بفهمانم چقدر به خمینی علاقه مندم. گفت: به فرض چاقو را آوردم، چگونه اثبات می کنی؟ گفتم: می خواهم شاه رگم را بزنم تا ببینی در تک تک گلبول هایم عشق به خمینی است و قطره های خون من همه شهادت به عشق زیاد من به خمینی می دهند. از این رو، من نمی توانم از او دست بردارم. رئیس ساواک با تعجب بسیار به من نظاره می کرد و بعد از مدتی، مکث دستور داد تا مرا آزاد کنند.»
آیةالله حاج آخوند بارها به اتهام طرح مرجعیت و رهبری امام خمینی و انتقاد از برنامه ها و سیاست های حکومت پهلوی، به ساواک احضار شد و چون این احضارها و تذکّرات ثمری نمی بخشید و از مواضع خود دست برنمی داشت، طرح محدودیت و تضعیف موقعیت اجتماعی وی در استان کرمانشاه از طرف ساواک پیشنهاد می شود.
اسارت به جرم آزادگی
آیةالله حاج آخوند با آگاهی و ایمان به هدف مقدّس خود، هر روز بیش از پیش با توکّل بر خداوند متعال بر فعالیت ها و اقدامات روشنگرانه خود بر ضدّ نظام ستم شاهی پهلوی افزود، تا جایی که تاب و تحمل ساواک مرکز (تهران) نیز به پایان رسید و به قصد خاموش کردن نوای آگاهی بخش و انقلابی او، دستور بازرسی منزل و دستگیری وی را به ساواک کرمانشاه ابلاغ کرد.
بالآخره وی در تاریخ 12/ 8/ 1352 ش. به دستور ساواک مرکز (تهران) دستگیر و بعد از سه روز بازداشت در ساواک کرمانشاه محاکمه و به سه سال زندان محکوم شد و در تاریخ 15/ 8/ 1352 ش. به کمیته ضد خرابکاری ساواک تهران تحویل و به زندان اوین انتقال داده شد و بارها مورد شکنجه قرار گرفت. همسر وی گفته است: «در یکی از ملاقات ها با همسرم در زندان اوین، متوجه شدم که ناخن های وی را کشیده اند.»
فعالیت های بعد از آزادی
آیة الله حاج آخوند با کوشش عالمان کرمانشاه و قم بعد از شش ماه، از زندان آزاد شد و به کرمانشاه بازگشت. وی بعد از آزادی از زندان، نه تنها از مواضع خود دست برنداشت، بلکه بیش از پیش به فعالیت های سیاسی خود افزود؛ آگاه کردن مردم نسبت به ظلم حاکم طاغوتی و برنامه های ضدّ دینی آن و اعلام مرجعیت امام خمینی و امثال آن، از جمله این فعالیت هاست. از این رو، ساواک برنامه تضعیف وی را به مرحله اجرا گذاشت که گوشه ای از آن در پرونده ایشان در ساواک آمده است.
خدمات فرهنگی و اجتماعی
آیةالله حاج آخوند، علاوه بر تدریس علوم دینی و تربیت طلاب و فضلا، خدمات فرهنگی و اجتماعی فراوانی در سطح استان کرمانشاه، قبل و بعد از انقلاب، انجام داد که هم اکنون نیز آثار و برکات زحمات بی شائبه وی جاری است.
از جمله خدمات فرهنگی و اجتماعی وی، تعمیر و مرمّت مسجد و مدرسه حاج شهبازخان در سال 1367 ش. است که به دلیل شدت فرسودگی قابل استفاده نبود و با زحمت های فراوان وی به بهره برداری رسید. این مسجد و مدرسه یکی از مکان های مهم فرهنگی، مذهبی و اجتماعی در سطح استان به شمار می رود و رونق آن، مرهون مدیریت عالمانه و کوشش های بی دریغ آیة الله حاج آخوند می باشد. هم اکنون در این مدرسه طلاب و فضلای زیادی مشغول به تحصیل هستند و حتی این میراث فرهنگی، در ایّام تعطیلات حوزه پذیرای روحانیانی است که به قصد تبلیغ و ارشاد به آن سامان هجرت می کنند.
مرحوم حاج آخوند در مبارزه با افکار منحرف، نیز بسیار جدّی بود و به صورت منطقی به افشاگری علیه مروّجان عقاید باطل و انحرافی می پرداخت. ترویج افکار منحرف چنان وی را نگران می سازد که نامه ای به امام خمینی(قدس سره) می نویسد و امام در 18 صفر 1393 ق. خطاب به ایشان چنین می نویسند:
بسمه تعالی
خدمت جناب مستطاب عماد الاعلام و ثقةالاسلام آقای حاج آقا مجتبی حاج آخوند(دامت افاضاته)
مرقوم محترم، که حاوی مطالبی راجع به بعضی دستجات بود، واصل گردید.
در این موضوع مراجعه شده است و این نحو اجتماعات و تبلیغات به صورت مذهبی که ممکن است برای سرگرم کردن مسلمین و انحراف آنها در اجتماع بر ضدّ اجانب باشد، همیشه بوده و است و موجب نگرانی است. و ضمناً چون با اسمای فریبنده توأم است؛ نمی شود به طور صراحت نفی و اثباتی نمود.
از خداوند تعالی بیداری مسلمین و دستجات آنها را از شرّ اجانب خواستار است؛ از جنابعالی امید دعای خیردارم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
روح الله الموسوی الخمینی
حاج آخوند برای کاستن مشکلات مالی مردم، که ریشه بسیاری از معضلات اجتماعی است، صندوق قرض الحسنه ولی عصر(ع) را تأسیس کرد که آثار مثبت زیادی به همراه داشته است. این صندوق هنوز فعالیت می کند.(33) البته ایشان به طور مستقیم نیز به نیازمندان کمک مالی می کرد؛ چنان که آیة الله نجومی در مورد خدمات حاج آخوند می نویسد: «ایشان تا جایی که از نظر مالی میسّر بود، به فقرا و افراد کم درآمد و نیازمند کمک می کردند و در این مورد مضایقه نداشتند.»
آیة الله حاج آخوند از سوی رهبر کبیر انقلاب، ارگان ها و مردم، مناصب سیاسی، فرهنگی و اجتماعی مختلفی را بر عهده گرفت که از جمله آنهااست: فرماندهی کمیته انقلاب اسلامی شهر کرمانشاه از طرف شورای مرکزی کمیته انقلاب اسلامی، نماینده امام در جهاد سازندگی، نماینده مجلس خبرگان رهبری در دو دوره، نماینده امام در دانشگاه علوم پزشکی، مسئول اداره عقیدتی - سیاسی ارتش در غرب کشور، نماینده امام در بنیاد مسکن، نماینده امام در امور حسبیه، سرپرستی حوزه علمیه کرمانشاه به همراه آیةالله محمد حسین زرندی.
ویژگی های اخلاقی و معنوی
توجه به عبادات
توجه فراوان به امور عبادی، از ویژگی های آیةالله حاج آخوند بود. بیشتر اوقات زبانش به ذکر خدا مشغول بود. به اقامه نماز شب، مقیّد بود، حتی در سفرها و در حال کسالت. بعد از نماز صبح نیز بیدار بود و به عبادت می پرداخت.
به مستحبات، مثل نماز جعفر طیّار و اعتکاف خصوصاً در ایّام اقامتش در قم، بسیار اهمیت می داد. از تلاوت قرآن غافل نبود و بیشتر اوقات به ویژه در سحرها، آن را تلاوت می کرد.
آیةالله نجومی در این مورد می گوید:
«در انجام عبادات خصوصاً نماز اوّل وقت، شدیداً مراعات می کرد و انجام آنها را بر امور دنیایی مقدّم می داشت. در انجام مستحبات و مداومت بر آنها، جدّیت خاصّی داشت. وی هفت سفر به مکه مکرّمه به قصد زیارت و اظهار بندگی در برابر خداوند متعال مشرّف شد.»
خوش خُلقی با خانواده
او همان گونه که با مردم با اخلاق نیکو رفتار می کرد، با افراد خانواده اش نیز چنین بود و همان احترام را برای اهل خانه اش قائل بود. به همین علت فرزندان وی نیز به سلک روحانیت درآمدند و به تحصیل علوم دینی پرداختند.
رعایت آداب اسلامی
تنها معیار آیة الله حاج آخوند در برخورد با مردم، رضایت خداوند بود. از این رو، در معاشرت با مردم صداقت در گفتار و رفتار، وفای به عهد، تواضع، یکرنگی قبل و بعد از ریاست و تشویق به نیکی ها را رعایت می کرد. وی با اینکه در برابر کژی ها و نادرستی ها می ایستاد، ولی اخلاق و رفتار اجتماعی اش چنان جذّاب بود که بسیاری از افراد به او ارادت و عقیده خاصّی داشتند. و با این که از محبوبیت گریزان بود، ولی طبیعت رفتارش مردم را مجذوب خود ساخته بود. استقبال بی سابقه و اعجاب انگیز مردم کرمانشاه از وی بعد از بازگشت از زیارت خانه خدا در سال 1377 ش.، که ساعت ها پشت درِ فرودگاه کرمانشاه و در منزل وی منتظر ورودش بودند، نشان دهنده چهره مردمی این عالم جلیل القدر است.
عشق به معصومین(ع)
به اهل بیت علاقه فراوانی داشت. اهتمام ویژه ای به برگزاری مراسم عزاداری و مدّاحی در مساجد و منازل به مناسبت های مختلف داشت و بارها به قصد تجدید عهد و بیعت با معصومین(ع) به کربلا و نجف و... مشرّف شد و ماه ها در جوار آن حضرات سکنا گزید. به مدّاحان و روضه خوانان خاندان عصمت و طهارت احترام خاصّی قائل بود.
یکی از مدّاحان، که از سادات عالم و ساکن قم است، می گوید: به مناسبتی نزد آیةالله حاج آخوند جریانی از جبهه دارخوین را نقل کردم و گفتم: در جبهه دارخوین، دیدم جوان 14 ساله ای روی خاکریز خطّ مقدّم جبهه رفت و انگشتش را به سوی کربلا گرفت و به امام حسین(ع) سلام داد که ناگاه تیری به وی اصابت کرد و پای خاکریز افتاد. او را بغل کردم و گفتم: چرا این کار را کردی؟ گفت: شرط مادرم را به جا آوردم؛ چرا که او به من گفته بود: به شرطی راضی می شوم به جبهه بروی که هر وقت بوی کربلا را استشمام کردی، به نیابت از من و پدرت به جدّت امام حسین(ع) سلام دهی.
به من گفت: باید به نیّت پدرم هم سلام دهم. با اصرار روی خاکریز رفت و سلام دیگری داد که ناگاه گلوله موشکی به وی اصابت کرد و بدنش کاملاً از بین رفت و من با حالت تأثّر به سراغ ساکش رفتم. وصیّت نامه ای در آن پیدا کردم که در آن، خداوند را به اسما و صفات زیادی قسم داده بود و از او خواسته بود که در جبهه بدنش از بین برود، تا همانند مادرش حضرت زهرا(س) بی قبر باشد.
وقتی این واقعه را برای آیةالله حاج آخوند نقل کردم، گریه کرد و از من خواست تا چندین بار آن را تکرار کنم و از او هم چنان گریه می کرد؛ چرا که او به شنیدن نام حضرت زهرا، امام حسین و معصومین دیگر(ع) بسیار علاقه مند بود.
حق گویی
وی در بیان حق و دفاع از آن، بسیار شجاع بود. حق را بیان می کرد، چه به نفع او باشد و چه به ضرر او؛ توجّهی به شخصیت یا تعداد طرفداران آن نداشت و در این امر از سرزنش ملامتگران هراسی به خود راه نمی داد. این خصلت او ناشی از غیرت دینی او بود که در طول زندگی سیاسی و اجتماعی اش کاملاً نمود داشت.
دنیا گریزی
وی از هرآنچه که او را به دنیا نزدیک و از خدا دور می کرد، پرهیز داشت. دارای وارستگی و مناعت ذاتی خاصی نسبت به دنیا بود. مال و مقام وسیله خدمت به بندگان خدا می دانست. با این که دارای مناصب مختلف اجتماعی بود، ولی به هیچ کدام دل نسپرد و هر وقت احساس می کرد که آن مناصب او را به طرف دنیا سوق می دهند و او را از هدف اصلی اش که همان بندگی خداوند بود، بازمی دارند، از آ ن مناصب دوری می کرد.
قناعت، ساده زیستی، تشریفات گریزی و بی اعتنایی به وجهه اجتماعی، از ویژگی های بارز وی بود.
غیرت دینی
اهمیت به امر به معروف و نهی از منکر، حساسیت در برابر انحراف به نام دین، دوری از مصلحت اندیشی های نابه جا، دوری از تسامح در اجرای حدود الهی، ستیز با تفریط و افراط در آموزش معارف دین و اجرای برنامه های دینی، از دیگر ویژگی های بارز حاج آخوند بود.
وفات و مدفن
آیة الله حاج آخوند بعد از سال ها مجاهدت و تلاش در راه ترویج دین و تحقق آرمان های انقلاب اسلامی، بالآخره در شامگاه روز یکشنبه 15 مهر 1380 (19 رجب 1422)، در سنّ 72 سالگی شمع وجودش خاموش شد و استان کرمانشاه در سوگ فراق و در غم و اندوه جانکاهی فرو رفت. با درگذشت او، در کرمانشاه دو روز عزای عمومی اعلام شد. مردم ناباورانه، دسته دسته برای عرض تسلیت به منزلش روی آوردند و با پیکر پاک آن مجاهد بزرگ وداع کردند.
پیکر وی سه شنبه 17 مهر ماه، بر روی دوش مردم عالم دوست کرمانشاه به صورت بی سابقه ای تشییع و به شهر قم منتقل شد. پیکر وی در قم نیز با حضور بسیاری از علما و برخی مسئولین کشوری و لشکری از مسجد امام حسن عسکری(ع) به سوی حرم مطهر تشییع شد. حضرت آیةالله العظمی بهجت بر وی نماز خواند و سپس به امر مقام معظّم رهبری، در حرم مطهر حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد.